دکتری معماری منظر، دانشگدۀ معماری، دانشکدگان هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، ایران، -
چکیده: (3 مشاهده)
توسعه مجموعههای مسکونی متراکم در جهان از دهه ۶۰ میلادی به این سو، به اهمیت یافتن مفهوم "کیفیت سکونت" و بدنبال آن ابداع سنجههای رضایتمندی سکونتی و روشهای گوناگون سنجش آن منجر گردیده است. این رویکرد به پیدایش پژوهشهای مختلف در علوم مرتبط با فضا و مکان انجامید. تمایل به ارزیابی کیفیت سکونت در برنامه «مسکن مهر» به عنوان بزرگترین پروژه ساخت مسکن در تاریخ ایران، از این قاعده مستثنی نیست. با این حال ارزیابی مطالعات مختلف نشان می دهد پژوهشهای سنجش کیفیت که در قالب روشهای متعارف پیمایش محیطی و بر اساس تعریف سنجههای از پیش تعیین شده به انجام رسیده، نتوانسته تاثیر مثبتی در بهبود شرایط محیطهای مسکونی موصوف برجای گذارد. این نوشتار در صدد بررسی دلایل ناکارآمدی این پژوهشها و عدم تحقق نتایج مورد انتظار از آنهاست؛ فرآیند نقد مطالعات انجام شده به این باور هدایت شده که دلیل اصلی عدم توفیق، روش شناسی پژوهشهاست. از یک سو جداییگزینی مولفههای پیمایششده و عدم توجه به وجه یکه و یگانه سکونت در قالب کلنگر و از سوی دیگر محدود شدنِ مطالعات، به نگره و زاویه دید پژوهشگر به یک وجه خاص که برآمده از بافتار حوزه نظری پژوهشها است، دو دلیل اصلی بی اثر شدن این مطالعات نتیجه شده است.
نوع مقاله:
نقطه نظر/ نقدنظر |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1403/5/2 | پذیرش: 1403/8/1