دلارام سبکرو، محمدرضا سرتیپی اصفهانی، پانیذ سلیمانی سالار، دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
در دهههای اخیر، نواحی روستایی بهعنوان بخش حیاتی از ساختار اقتصادی و اجتماعی جوامع، با چالشها و مسائل جدیدی روبرو شدهاند. یکی از بزرگترین چالشها، ناکارآمدی بخش کشاورزی است که باعث سرازیر شدن سیل مهاجرین روستایی به سمت شهرها شده که تداوم این روند، باعث برهمخوردن تعادل نیروی کار در جوامع روستایی شده و چالشهای جدیدی را برای توسعۀ اقتصادی و اجتماعی این مناطق ایجاد کرده است. در این راستا، موضوع مهاجرت در روستاهای شهرستان کوهدشت واقع در استان لرستان بهعنوان یک مسئلۀ جدی و چندوجهی برای توسعه محسوب میشود زیرا منجر به مهاجرت جوانان روستایی به شهرها شده و باعث نقص در ایجاد فرصتهای شغلی و درآمدی در نواحی روستایی میشود. هدف از این نوشتار این است که با افزایش میزان و سرعت خروج افراد از یک منطقه بهعنوان رکن مهم مکان، یک مسئلۀ اجتماعی ایجاد میشود که باید به فکر راهحلی برای کاهش و یا کندکردن روند آن بود. این پژوهش به شیوۀ توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع اسنادی و بازدیدهای میدانی از روستاهای شهرستان کوهدشت به بررسی آمار مهاجرت افراد و ارتباط این مهاجرتها با زیرساختهای موجود در منطقه میپردازد و سعی دارد تأثیر برنامۀ توسعۀ صنعتی در ارتباط با ظرفیت مکانی روستاها و پاسخگویی به این مهاجرتها را مورد بررسی قرار دهد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که صنعتیسازی روستا با توجه به پتانسیلهای موجود مکان بهعنوان ابزاری جهت متنوعسازی اقتصاد روستا و جلب سرمایهگذاریهای مؤثر در مناطق روستایی جهت ایجاد فرصتهای شغلی پایدار، افزایش توان رقابت اقتصادی نواحی روستایی و توسعۀ متوازن بین مناطق روستایی و شهری میتواند کارگر باشد. بنابراین، راهکارهای توسعۀ صنعتی با توجه به ویژگیهای مکان، میتوانند اثربخش بر کند کردن روند مهاجرت و حفظ نیروی انسانی بهعنوان رکن مهمی از مکان و توسعۀ پایدار روستایی محسوب شوند.
آرش تقیپور اختری، آذین علیپور تبریزی، رضا روحانیان، دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
انسان بهعنوان محصول روستا، خود نهادۀ اصلی شکلگیری مکان و مسیر آتی توسعه است. در این میان یکی از دغدغههای مهم حول روستاهای شهرستان کوهدشت، مهاجرت گستردۀ بومیان است. از اینرو در راستای پاسخ به کلان موضوع«نقش مکان در فرایند توسعۀ روستا» مسئله این پژوهش «مکان توسعه در زندگی روزمرۀ روستاهای منطقۀ کوهدشت چگونه است؟» قرار گرفت. در واقع با این فرض که «مکان، انسان و روستا را از مسیر مراقبتهای دو سویه به هم پیوند میزند»؛ «روستا» به مثابه «مکان توسعه» مجالی به روزمره انسان-روستا معرفی شد، برای تحقق «دستاوردهای» حاصل از مواجهه با سختیهای منحصربهفرد و پیوسته پیچیدهتر، در قالب فضا. هدف پژوهش، «تبیین مدل یکپارچۀ مکان توسعۀ زندگی روزمرۀ روستا» با پاسخ به دو سؤال «منظر ساختهشدۀ روستا در منطقۀ کوهدشت چگونه است؟» و « منظر زیستۀ روستا در منطقۀ کوهدشت چگونه است؟» مطرح شده است. برای رسیدن به سازگاری در «واقعیت مشترک دریافتشده» از دو سؤال پژوهش، نیاز به تطبیق دو حوزۀ معنایی موازی وجود دارد. به این معنا که «توصیفاتی از منطقه که حاصل مشاهده (حاضر) است» با راهبرد تحلیل مضمون؛ و «توصیفاتی از منطقه که حاصل زیستشدن (غیرحاضر) است» با راهبرد پدیدارشناسی هرمنوتیک، احصا شده؛ و دستآوردهای این دو گام با وزنی برابر، با هم جمعبندی میشوند. یافتههای پژوهش برای سؤال اول، سه بُعد «عملکرد»، «ایدئولوژی» و «دارایی» را ظاهر کرد. و در سؤال دوم نیز، سه تجربۀ «زادگاه مشترک»، «عملکرد مشترک» و «دارایی مشترک»، از مصاحبههای پدیدارشناسانه حاصل شد. در نهایت با تطبیق نتایج این دو مرحله، مدلی متشکل از چهار بُعد «مکان»، «دارایی»، «فضای اجتماعی» و «عملکرد» جمعبندی شد.